سفیر جدید ایران در عمان: رابطه دو کشور، رابطه‎ای پایدار در راستای منافع ملی طرفین است

ارسال شده توسط admin در 23 اکتبر, 2012 - 01:05

عمان یکی از کشورهایی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی با جمهوری اسلامی ایران روابط پایدار، توسعه یافته و مبتنی بر حسن همجواری داشته است، به طوری که می توان از این روابط به عنوان الگویی برای روابط راهبردی و عمیق برای سایر کشورها یاد کرد.

 

به گزارش پایگاه ایران عمان، در عصر بیداری اسلامی تحولات شگرفی در سطح بین الملل بویژه در حوزه خاورمیانه و شمال آفریقا روی داده است، تحولاتی که جهان غرب تلاش می کند آن را از مسیر اصلی خود که همان استقلال، عدم وابستگی، توسعه اقتصادی، سیاسی و در نهایت بازگشتن به اصالت فرهنگی است، منحرف کند تا بار دیگر بتواند با نفوذ در ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پایه های لرزان هژمونی خود در این منطقه را محکم کند. از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران به عنوان الگویی کارآمد و توانمند از یک نظام مبتنی بر مردمسالاری دینی و نماد مقاومت در برابر نظام سلطه می خواهد که ملت های مسلمان با غلبه بر توطئه ها و چالش هایی که جهان غرب بر سر راه بیداری اسلامی ایجاد می کند، بتوانند به سوی اقتدار، آزادی، استقلال و توسعه با تکیه بر مبانی فرهنگی خود گام بردارند. با این حال برخی کشورهای منطقه همچنان در راستای سیاست های غرب حرکت می کنند. عمان یکی از کشورهایی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی با جمهوری اسلامی ایران روابط پایدار، توسعه یافته و مبتنی بر حسن همجواری داشته است، به طوری که می توان از این روابط به عنوان الگویی برای روابط راهبردی و عمیق برای سایر کشورها یاد کرد. در همین راستا با علی اکبر سیبویه سفیر جدید جمهوری اسلامی ایران در عمان به گفت وگو نشستیم.
    
درباره تحولاتی که از آن به عنوان بیداری اسلامی و جهان غرب به عنوان بهار عربی یاد می کنند، چه تحلیلی دارید و اصولاً مولفه های ایجاد این تحول بنیادین در حوزه خاورمیانه و شمال آفریقا را چگونه ارزیابی می کنید؟


تحولات جاری در جهان عرب را باید یکی از عجیب ترین تحولات در آستانه هزاره سوم میلادی تلقی کرد. جهان عرب به خاطر مسائلی که همواره از اوایل قرن بیستم با آن روبه رو بوده است و بویژه از زمان پیدایش نفت در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و قبل از آن آوردن صهیونیسم به منطقه و اشغال سرزمین فلسطین مردم منطقه در طول سالیان دراز، تحت سلطه استعمارگران بویژه انگلیس و سپس امریکا قرار گرفتند. دولت های استعماری با چپاول ثروت های خدادادی این ملت ها، فقر و توسعه نیافتگی و تخریب اصالت های فرهنگی را به ارمغان آوردند. اما در مقطع فعلی و در اثر رشد بیداری و الگو گرفتن از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام (ره)، رفته رفته علی رغم فشارهای مضاعفی که از سوی دیکتاتورهای حاکم و دولت های غربی ایجاد شد که آوازه و پیام های اصیل و عزتبخش انقلاب اسلامی به ملت های جهان اسلام نرسد، این ملت ها با خودآگاهی نسبت به عمق توسعه نیافتگی، پایمال شدن کرامت و نابودی اصالت های فرهنگی و چپاول ثروت های خدادادی، این بار خودشان به صحنه آمدند که این بیداری با خودسوزی یک جوان تونسی به سان جرقه ای، موج بیداری و اعتراض نسبت به آنچه که در این کشورها می گذرد را به راه انداخت. موج بیداری ای که شاخصه های آن بخوبی نشانگر تحولات عمیق و بنیادینی است که ما از آن به بیداری اسلامی یاد می کنیم. در حالی که جهان غرب عامدانه از آن تحت عنوان بهار عربی یاد می کند تا نشان دهد که این تحولات ساختاری و بنیادی نیست و صرفاً بیانگر یک سری اعتراضات اجتماعی ناشی از مشکلات اقتصادی و غیره می باشد. درباره سوریه اگر با نگاه عمیق تری به قضایا نگاه کنیم می فهمیم که آنچه در سوریه می گذرد یک استثنا است و به هیچ وجه در امتداد بیداری اسلامی قرار نمی گیرد. حوادث سوریه کاملاً در تضاد با شاخصه های بیداری اسلامی است. زیرا سوریه از همان زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در محور مقاومت علیه سلطه جهان غرب و رژیم صهیونیستی قرار داشته است و همین الآن هم نخستین خاکریز جبهه مقاومت در برابر نظام سلطه و رژیم صهیونیستی، کشور سوریه است. به همین خاطر هم نظام سلطه به خاطر شکست در تونس، لیبی و مصر و برای جبران این شکست و جلوگیری از گسترش بیداری اسلامی در صدد برآمد تا سوریه را وارد بحران کند تا بدین طریق نظام سوریه به رهبری بشاراسد را که یکی از پرچمداران مقاومت در برابر صهیونیسم و نظام سلطه است از بین ببرد و در این راه از هیچ تلاش و حربه ای فروگذاری نکردند با این حال نتوانسته اند با وجود همراهی برخی از کشورهای منطقه و حمایت های مالی- تسلیحاتی از مخالفان و گسترش عملیات تروریستی و ناامنی در سوریه به دلیل پایداری نظام سوریه و وفاداری مردم کاری از پیش ببرند.
به همین دلیل در حال حاضر می بینیم که حتی کشورهایی که حامی ایجاد بحران در سوریه بودند به این نتیجه رسیده اند که نظام سوریه مقاومتر از آن است که با دخالت های نظامی و حمایت های مالی- تسلیحاتی از گروهک های مسلح فرو بپاشد و تنها راه حل پایان دادن به بحران سوریه، راهکار سیاسی است. عامل اصلی مقاومت نظام سوریه هم آگاهی مردم سوریه از توطئه ها و نقشه های غربی ها و حامیان منطقه ای آنها است که باعث شده است در کنار نظام سیاسی خود در برابر توطئه های دیگران جهت فروپاشی کشورشان ایستادگی کنند. بنابراین با تحلیل واقع بینانه از تحولات رخ داده در جهان عرب، باور دارم که آینده روشنی پیش روی ملت های جهان عرب وجود دارد.
    
با توجه به اینکه تحت تاثیر تحولات بیداری اسلامی تغییراتی در فضای سیاسی کشورهای حوزه خاورمیانه رخ داده است و هنوز برخی از کشورها در راستای سیاست های جهان غرب حرکت می کنند، شاخصه های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در عصر بیداری اسلامی در منطقه را چگونه تحلیل می کنید؟


جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدای صبح پیروزی انقلاب اسلامی همواره بر عدم دخالت در امور داخلی کشورهای همجوار و برقراری روابط حسنه با جهان اسلام بویژه کشورهای همجوار تاکید داشته است. مسئولان جمهوری اسلامی هم در همه ملاقات ها و دیدارهایی که با مسئولان و مقامات این کشورها داشته اند بر این دو محور یعنی عدم دخالت در امور داخلی کشورها و حسن همجواری تاکید داشته است و در جمهوری اسلامی عمل هم نشان داده است که دوست ملت های منطقه است. حتی در زمان اشغال کویت توسط نیروهای صدام، ایران با آغوش باز آوارگان کویتی را پذیرا شد، در حالی که دولت کویت طی 8 سال جنگ تحمیلی از تجاوز صدام به ایران حمایت های سیاسی و نظامی می کرد.
ایران با نگاه بلندمدتی که بر روابط خوب و حسن همجواری با کشورها دارد، در هر مقطع تلاش کرده است اگر تنشی هم به وجود آمده، این تنش ها با مذاکرات سازنده و گفت وگو رفع شود. جمهوری اسلامی ایران حتی در برابر ادعاهای پوچ و واهی امارات متحده عربی نسبت به جزایر سه گانه ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ همواره بر اصول مذاکرات پایبند بوده است اما با این حال اگر در مجموع کشورهای حوزه خلیج فارس، مشخصاً به عمان و سیاست های آن نگاه کنیم، درمی یابیم که دولت عمان همواره یک سیاست حکیمانه، هدفمند و عقلانیت محوری را نه تنها در قبال ایران بلکه در قبال سایر کشورهای حوزه خلیج فارس و منطقه دنبال کرده است و امروزه می بینیم که این نگاه حکیمانه نتایج مفید خود را در تحکیم هر چه بیشتر روابط تهران با مسقط به دنبال داشته است. بنابراین وقتی کشوری مثل عمان با حسن نیت مسائل مربوط به روابط خود با دیگر کشورها را دنبال می کند، نگاه گرم و مودت آمیز جمهوری اسلامی ایران هم به گسترش و توسعه روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به سوی عمان معطوف می شود. بایستی گفت که روابط امروز جمهوری اسلامی ایران با عمان حتی در مقایسه با سه دهه گذشته بهتر است.
به گونه ای که روابط عمیق ایران و عمان بویژه به خاطر رهبری حکیمانه رهبران دو کشور منجر به این امر شده است که روابط عمان و ایران، الگوی یک روابط پایدار، دوجانبه و در راستای منافع ملی هر دو کشور برای سایر دولت ها باشد. طوری که به جرات می توان گفت هیچ شائبه ای در حال حاضر در روابط ایران با عمان وجود ندارد. عمان نه تنها این روابط خوب را با ایران دارد بلکه عملاً با سیاست های حکیمانه توانسته است نقش راهبردی را در تلطیف تنش های مقطعی در روابط کشورهای حوزه خلیج فارس ایفا کند.
    
به نظر شما، عربستان سعودی، قطر و ترکیه چه اهدافی را از همسویی با جهان غرب بویژه در حمایت های مالی، تسلیحاتی و رسانه ای از مخالفان مسلح و تلاش برای سرنگونی نظام سوریه دنبال می کنند؟

 

جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدای بحرانی شدن اوضاع سوریه، همه طرف ها را به مذاکره و گفت وگو دعوت کرد و از همه گروه ها خواست که سلاح را بر زمین بگذارند و به جای برادرکشی و افزایش ناامنی و کشته شدن زنان، کودکان و مردم بی گناه، مسائل فیمابین را از طریق گفت گو حل کنند. بنابراین جمهوری اسلامی ایران از روز اول راه حل سیاسی را برای حل بحران سوریه عنوان کرد اما متاسفانه از آنجایی که سیاست های غربی ها معطوف به از میان برداشتن سوریه به عنوان یکی از ارکان جبهه مقاومت است، این روند با شدت تمام و با جنجال تبلیغاتی و جنگ روانی رسانه های همسو با نظام سلطه ادامه پیدا کرده است. ولی می بینیم که عملاً حتی کشورهایی که میلیاردها دلار در راستای حمایت مالی- تسلیحاتی مخالفان مسلح هزینه کردند، امروز با مقاومت نظام و مردم سوریه دریافته اند که فروپاشی نظام سوریه آرزویی دست نیافتنی است و دست حامیان مخالفان برای ملت های منطقه رو شده است.
    
یک سوال جدی درباره روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران با کشورهای دیگر بویژه کشورهای حوزه خلیج فارس وجود داشته است و آن اینکه با توجه به تعارض دیدگاه های ایران با دیدگاه های نظام سلطه بویژه امریکا در این منطقه، ایران در بعد سیاست خارجی چه راهکارهایی در جهت کاهش تاثیرات این تعارض بر روابط خارجی ایران با کشورهای منطقه اتخاذ کرده است؟


غربی ها نمی گذارند کشورهای منطقه بسان کشور عمان راه عقل و منطق را در پیش بگیرند، زیرا چنین چیزی را در تضاد با منافع استعماری شان می بینند و علی رغم اینکه جمهوری اسلامی ایران همواره دست برادری را به سوی کشورهای منطقه دراز کرده است که نمونه بارز حسن نیت ایران را در بیش از 5 سفر دکتر احمدی نژاد به عربستان با هدف آرامش و برقراری ثبات در منطقه که لازمه هر نوع تحول، توسعه و پیشرفت است می باشد اما برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس تحت تاثیر فشارهای دولت های غربی بویژه امریکا گوش شنوایی به سخنان دوستانه جمهوری اسلامی ایران نداشته اند و در مسیر سیاست همیشگی استعمارگران یعنی «تفرقه بینداز و حکومت کن» گام برمی دارند.
ایران با اتخاذ سیاست های راهبردی و تاکید مستمر بر حفظ روابط دوستانه و حسن همجواری با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس امیدوار است که این سیاست راهبردی در آینده نتایج خود را با عقب نشینی جبهه استکبار و نظام سلطه از منطقه نشان دهد.
همانطور که گفتم در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران بهترین رابطه را چه در ابعاد سیاسی و چه در ابعاد اقتصادی و فرهنگی در میان کشورهای منطقه با عمان دارد. امروزه روابط ایران با عمان راهبردی تلقی می شود و خوشبختانه توافقاتی که در چارچوب کمیسیون های مشترک با عمان داشته ایم، همگی در حال اجرا است. عوامل این توسعه روابط و ارتقای آن به سطح روابط راهبردی و استراتژیک را حول دو محور می توان ارزیابی کرد. یکی سیاست راهبردی و اصولی جمهوری اسلامی ایران است که از روز اول دست برادری به این کشورها داده است و کشور عمان هم درواقع همان سیاست راهبردی جمهوری اسلامی ایران یعنی عدم مداخله در امور داخلی در دیگر کشورها و حسن همجواری را در منطقه دنبال می کند.
این موضوع به طور طبیعی منجر به تحکیم روابط ایران و عمان و برقراری ثبات پایدار در این روابط شده است. محور دوم سیاست های حکیمانه و اصولی عمان بویژه شخص سلطان قابوس می باشد. سلطان قابوس با اتخاذ سیاستی هدفمند، استراتژیک، فعال و مستقل نه تنها در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران بلکه در ارتباط با سایر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و اقیانوس هند، عملاً نقش اساسی را در پیشبرد ثبات امنیت در منطقه ایفا کرده است که رهاورد این سیاست هدفمند و اصولی در منطقه، توسعه روابط ایران و عمان در همه ابعاد تجاری، اقتصادی و سیاسی بوده است.
روابطی که کاملاً در راستای منافع ملی دو کشور قرار دارد. بایستی به نقش مردم عمان هم به عنوان مردمی مسلمان و صلح دوست در ارتقای سطح روابط دو جانبه و راهبردی اشاره کنم.
    
با توجه به اینکه جنابعالی به عنوان سفیر جدید جمهوری اسلامی ایران در عمان می خواهید فعالیت های خود را در این کشور شروع کنید، علت روابط توسعه یافته، باثبات و راهبردی ایران با عمارت را در چه می بینید؟ و به نظر شما چرا کشور عمان برخلاف سایر کشورهای حوزه عربی خلیج فارس، روابط خوب، پایدار و همه جانبه ای را با ایران داشته است و هیچگاه تحت تاثیر سیاست های غربی قرار نگرفته است؟


عامل اصلی را در حکمت و آینده نگری سیاست های شخص سلطان قابوس می دانم. ایشان حتی در دوران جنگ تحمیلی ، سیاست راهبردی خود را در راستای توسعه روابط و ایجاد صلح و ثبات منطقه و استقلال از سیاست های سلطه گرانه غربی ها دنبال کرد و چون صدام را عامل جنگ افروزی در منطقه می دانست به هیچ وجه تحت تاثیر سیاست غربی ها قرار نگرفت و هیچ گاه از صدام حمایت نکرد.
عدم تبعیت سلطان قابوس از سیاست های غربی و اتخاذ سیاست مستقل و حرکت در راستای ایجاد صلح و ثبات در منطقه عامل اساسی روابط راهبردی ایران و عمان می باشد. به طوری که نتیجه این روابط راهبردی را عیناً در حفظ امنیت و ثبات حساس ترین و استراتژیک ترین تنگه جهان یعنی تنگه هرمز می بینیم و واقعیت این است که سیاست راهبردی جمهوری اسلامی ایران همواره ثابت و در راستای حفظ صلح و ثبات منطقه بوده است و اگر سایر کشورهای منطقه هم مانند عمان سیاستی مستقل و مبتنی بر اصول منطقی و مستقل از سیاست های غربی ها باشد، قطعاً بسیاری از مشکلات سیاسی، امنیتی و اقتصادی در منطقه به وجود نمی آمد.

نویسنده: موسی محمدی؛ روزنامه ایران، شماره 5206، تاریخ 30/7/91، صفحه 27 (بین الملل)